هو الحی

.

#قسمت_چهاردهم

.

بچه ها هم هر کدوم یه کاری می کردند

یه دفعه کارن هنذفری گذاشت و شروع کرد حرف زدن به هندی - مامان اینا دوستامن

نگران من اینجا نباشید

 

اومد لب زیر انداز بین من و اشلی نشست و گوشیش رو گرفت به طرف من

- مامان می خوام واست عروس بیارم

نگاش کن

مطمئنم عاشقش میشی درسم تموم بشه با خودم میارمش اونجا

چشم قول می دم زودتر بیارمش اصلا واسه روز جشن چه طوره؟

خوشت میاد؟

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

برای تو Michelle ... خرید و فروش و رهن و اجاره شرکت تبلیغاتی طرح سوم از سمت مشرق پکیج تصفیه فاضلاب مجله ترس و دلهره حکيم زين العابدين عسکري لشت نشايي گيلاني طلبه سایبری