هو الحی

.

#قسمت_سی_و_سوم

.

حرف می زد به وجد می اومدم

دیگه مستقیم تو چشم هام نگاه نمی کرد

عجیب بود واسه خودم اما دلم بهش بله گفت

انگار نه انگار که دو سال تلخ برام گذشته بود

حرف هاش دل نشین بود

از من سوال نمی کرد چون من رو می شناخت اما از مسیر زندگیش و اهدافش و آرمان هاش و خانواده اش می گفت

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ حرف های آقای ایزدی کاشي وسراميک تانياسرام maghalat اتوکلاو کهربا فان دست نوشته های یک مانی تنهاترين fasikhabar youmovies کتابچه Lisa