هو الحی
.
#قسمت_سی_و_دوم
.
- امروز کارن اومده بود اداره، اتاق من
- چی؟
چشمام گرد شده بود
- درست شنیدی کارن خیلی رسمی با کت و شلوار اومده بود اتاق من
خیلی عوض شده بود اما خودش بود
اومد و گفت که شیعه شده و می خواد اگه خانواده ما و تو راضی باشی با هم ازدواج کنید
ادامه مطلب
درباره این سایت